دردیست در دلم ...

ساخت وبلاگ

خیلی ناراحتم، بهت و حیرت و ناراحتی ... غمگینم... واقعا نمیدونم چی بگم. چرا توی این خراب شده به دنیا اومدم؟؟ ... چرا مردم ما به خاطر پول و چیزهای دیگه قانون‌هایی که برای ایمنی و حفظ جون خودشون هست رو رعایت نمیکنن؟ چرا وقتی میدونن یه ساختمون فرسوده س، تخریب ش نمیکنن و بازسازی ش نمیکنن. حتما باید صدها نفر آدم بیگناه توی آتیش و زیر آوار بسوزن ؟ ... چرا وقتی اعلام میشه که ساختمون آتیش گرفته و باید تخلیه بشه، مردم به فکر جمع آوری پول و مدارک هستند ؟ ... کی ما آدم میشیم و کی از اتفاقات درس میگیریم؟ ... یا مثلا اون راننده بی احتیاطی که دیشب تلویزیون نشون میداد. توی نیم ساعت کلکسیونی از تخلفات رانندگی خطرناک رو داشت و وقتی پلیس جریمه ش میکرد، به غلط کردن افتاده بود و گریه می کرد؟ یعنی فقط پول مهمه ؟؟؟  جون خودت به درک !  یه احمق کمتر !  ولی اون ماشین‌های دیگه که مث آدم رانندگی میکنن و تو با بی احتیاطی ت اونا رو به کام مرگ میکشونی چی ؟؟ چرا ملت ما فکر نمیکنن؟؟ نمیگم به فکر جون دیگران باشن، حداقل فکر حفظ جان و ایمنی خودشون باشن. 

چرا مسئولیت شغلی ندارن؟؟ یه بساز بنداز یا یه به اصطلاح مهندس ناظری که با گرفتن پول و رشوه، اجازه ساخت ساختمونی رو میده که میدونه ایمن نیست و میدونه توی مصالحش و نحوه ساخت ش کاستی های زیادی هست رو میده. چنین افرادی چطوری میتونن اون پول رو خرج کنن؟ چطوری از گلوشون پایین میره غذایی که با اون پول خریدن ؟؟ دروغ و بی مسئولیتی و بی احتیاطی ... همه جا رو فرا گرفته. 

البته آدمایی هستند، یا بهتره بگم قهرمانانی هستند، مث همین آتش‌نشان‌های فداکاری که برای نجات جون آدما... همون آدمای طمعکار و بی احتیاط ... جون خودشون رو کف دستشون گذاشتن و قربانی طمع و  نادانی و بی احتیاطی و بی مسئولیتی و دروغ گویی دیگران شدند. یعنی اگه توی ایران خدای نکرده زلزله شدیدی بیاد، یه عده به جای کمک به مردم، فیلم می گیرن یا حتی به دزدی و کارهای دیگه روی میارن. ... متأسفانه دست من به هیچ جا بند نیست. از من کاری ساخته نیست. تنها چیزی که من دارم همین وبلاگ هست که میتونم بنویسم، تا شاید این نوشته من و هزاران نوشته دیگه بتونه تغییری در باورها و نگرش ها و فرهنگ ما بده. تا شاید اندکی متمدن‌تر و باشعورتر و با ملاحظه‌تر باشیم. ... نمیگم همه فداکار و قهرمان باشن، ... حداقل اینه که قوانین غیرسیاسی مث قوانین رانندگی و قوانین ایمنی و ... رو رعایت کنن. اینا دیگه هیچ ربطی به هیچ عقیده یا حزبی نداره، اینا برای انسان و انسانیت هست. و در درجه اول برای سلامتی و آسایش خود اون شخص هست. 

... هعی ... 

++ تصمیم گرفتم که مسافرت نرم. یعنی شاید عید برم. هم به خاطر سرمای هوا  و هم به خاطر اینکه کلی کارهای عقب مونده دارم که باید انجام بدم. این حادثه آتش‌سوزی ساختمان پلاسکو خیلی ناراحتم کرد. حادثه بالاخره همیشه روی میده ولی اینکه چطوری باهاش روبرو بشیم خیلی مهمه. کاشکی که مردم ما یه کمی فکر کنن و عبرت بگیرن. کاش به خاطر پول و طمع مادی، مسائل ایمنی و قوانین مدنی رو رعایت کنن. رعایت این چیزا سبب آسایش و آرامش و سلامتی خودمون هست. 

اگر توی این چند سال اخیر کسانی باشن که لایق عنوان شهید باشن، همین آتش‌نشان‌هایی بودن که امروز جون‌شون رو فدا کردن. کاشکی قدرشون رو بیشتر بدونیم و به جای اینکه فلان خواننده ی درجه هفتم یا هشتم یا فلان بازیگر ناشی یا فلان پسر یا دختر جنجالی تلگرام یا اینستاگرام رو لایک کنیم و فالوور میلیونی داشته باشن، این قهرمانان بی نام و نشان و بی ادعا رو دوست داشته باشیم. کاشکی حقوق مادی و وضعیت زندگی افرادی که چنین شغل های حساسی دارند رو روبراه کنیم. گرچه کسی که آتش نشان میشه، به خاطر عشق و فداکاری هست که این شغل رو انتخاب میکنه. ولی مسئولای ما میتونن از اونا حمایت کنن و قدردانی کنن. 

دنیای شگفت‌انگیز بی‌نهایت‌ها...
ما را در سایت دنیای شگفت‌انگیز بی‌نهایت‌ها دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : dinfinityworld9 بازدید : 13 تاريخ : پنجشنبه 30 دی 1395 ساعت: 20:30